ساده که میشوی ، همه چیز خوب میشود ، خودت ، غمت ، مشکل ات ، غصه ات ، هوای شهرت ، آدمای اطرافت ، حتی دشمنت ...

یک آدم ساده که باشی ، برایت فرق نمیکند که تجمل چیست ، که قیمت تویوتا لندکروز چند است ، فلان ماشین آخر مدل ، چند ایربگ دارد ... مهم نیست ، نیاوران کجاست ، شریعتی و پساداران و فرشته و الهیه ... کدام حوالی اند . رستوران چینی ها ، گران ترین غذایش چیست ...

ساده که باشی ، همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود ، همیشه لبخند بر لب داری ، بر روی جدول های کنار خیابان راه میروی ... زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره ها را یکی یکی مینوشی ، آدم برفی که درست میکنی ، شال گردنت را به او میبخشی ...

ساده که باشی ، دیگر با دیدن برج های الهیه و ... به وجد نمی آیی ، با دیدن ماشین های لوکس ، ساختمان های لوکس ، غذاهای لوکس ، آدمک های لوکس ... گاه گاهی سری به کودکان میزنی ، به سالخوردگان ، به آسایشگاه ها و ... به مناطق محرومی که چندان هم از ما دور نیستند ...

ساده که باشی ، با دیدن سختی های دیگران ، دلت میگیرد ، همراه آنها غصه میخوری ، ولی لبخندت را کنار نمیگذاری تا بر غمشان نیفزایی ؛ همیشه اگر دستی برای کمک نداشته باشی ، زبانی برای تسکین ، و قلبی برای تقسیم عاطفه ها خواهی داشت ...

 

منبع : وبلاگ حقیقت نه افزودنی است و نه کاستنی